مهدویت و قرآن

همه چیز درباره مهدویت,قرآن,دین اسلام و...

مهدویت و قرآن

همه چیز درباره مهدویت,قرآن,دین اسلام و...

متن دعای جوشن کبیر همراه با ترجمه

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان،متن کامل دعای جوشن کبیر به همراه متن ترجمه فارسی را در زیر مشاهده می کنید.

متن کامل دعای جوشن کبیر + ترجمه


 بسم الله الرحمن الرحیم
 
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ    (همچنین میتوان گفت)

سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ یا ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ یا اءرْحَمَ الرّاحِمینَ
 
منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو ، فریاد فریاد  بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار و در بلد الا مین است که در اوّل هر فصل بِسْمِ اللّهِ بگوید و درانتها :

معبود منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو ، فریاد فریاد درود فرست برمحمد و آلش و بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار اى صاحب جلال و بزرگوارى اى مهربانترین مهربانان
 
( 1 )  اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا کَرِیمُ یَا مُقِیمُ یَا عَظِیمُ یَا قَدِیمُ یَا عَلِیمُ یَا حَلِیمُ یَا حَکِیمُ  (سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ)
 
تورا به حق نامت ای خدای بخشنده و مهربان، ای بزرگوار، ای برپا دارنده بزرگ ، ای قدیم ای دانا اى بردبار اى فرزانه (تو معبود منزهی از آتش دوزخ به تو پناه میبرم که پناه دهنده بی پناهانی ) یا (منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من)

( ۲ )  یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّاتِ

اى آقاى آقایان اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها  
 
( ۳ ) یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ

اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان
 
 (۴) یَا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمَالُ یَا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ یَا مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ یَا مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ یَا مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ یَا مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ یَا مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ 

اى که عزت و زیبایى از آن توست اى که نیرو و کمال از آن توست اى که پادشاهى و جلال از آن توست اى که بزرگ و برتر تنها توئی،  اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى مکافات کننده ای حساب کش اعمال ما ای  کیفردهنده سخت و پاداش دهنده خوب ای خداوند قلم و اندیشه

( ۵ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ     
 
خدایا تو را  بحق نامت که مهرپیشه اى نعمت بخشى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما ئى سلطانى خوشنود ى آمرزنده اى منزهى یاورى صاحب نعمت و اهل بیانی
 
( ۶ ) یَا مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِعَظَمَتِهِ یَا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِقُدْرَتِهِ یَا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِعِزَّتِهِ یَا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لِهَیْبَتِهِ یَا مَنِ انْقَادَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یَا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبَالُ مِنْ مَخَافَتِهِ یَا مَنْ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ یَا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِإِذْنِهِ یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یَا مَنْ لا یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
 
اى که هر چیزى در برابر عظمت وجودت  فروتن هست ای که هر چیز در برابر قدرت تو تسلیم گردیده است ای  که هر چیزى در برابر عزت و شوکتت ناچیز گشته است ای که هر چیز در برابر هیبتت خاضع گردیده ، اى که هر چیزى در برابر قدرتت فرمانبردار و مطیع  گردیده، اى که قدرت تو کوهها را  از دل زمین بیرون کشیده است اى که به امر تو آسمانها برپا گشته است و کرات به اذن تو در مدار خود مستقر گشته ، اى که رعد به لطف و احسان تو غرِّش زند، اى که بر مخلوق خود هیچ ستمی نکند.
 
(۷ ) یَا غَافِرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْزِلَ الْعَطَایَا یَا وَاهِبَ الْهَدَایَا یَا رَازِقَ الْبَرَایَا یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِعَ الشَّکَایَا یَا بَاعِثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَى

اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده فرازه ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران
 
 ( ۸ ) یَا ذَا الْحَمْدِ وَ الثَّنَاءِ یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ یَا ذَا الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ یَا ذَا الْعَهْدِ وَ الْوَفَاءِ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضَاءِ یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْعَطَاءِ یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ یَا ذَا الْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ یَا ذَا الْجُودِ وَ السَّخَاءِ یَا ذَا الْآلاءِ وَ النَّعْمَاءِ

اى صاحب ستایش و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفا، اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء ، اى که در دست توست فصل خصومات و داورى ، اى داراى عزت و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها

 ( ۹ ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا مَانِعُ یَا دَافِعُ یَا رَافِعُ یَا صَانِعُ یَا نَافِعُ یَا سَامِعُ یَا جَامِعُ یَا شَافِعُ یَا وَاسِعُ یَا مُوسِعُ 

خدایا از تو مى خواهم به حق نامت -  اى مانع- اى برطرف کننده - اى بالا برنده - اى سازنده  - اى سود رسان  -اى شنوا - اى گردآورنده  - اى شفاعت پذیر-  اى فراخ رحمت - اى وسعت بخش

( ۱۰) یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یَا خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَا رَازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یَا مَالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یَا کَاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ یَا فَارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یَا نَاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
    ادامه مطلب ...

متن شعر و روضه ویژه شب 19رمضان:

ای تیغ، زمان، زمانه نیرنگ است        ای تیغ بیا که دیده ام خونرنگ است

 یکبار نشد که سیر رویش بینم      بشتاب، دلم برای محسن تنگ است

عمری است که دیده را ترش ساخته ام        خود را خجل از برادرش ساخته ام

 با تخته گهواره او نیمه شب          تابوت برای مادرش ساخته ام

ای تیغ نجات بخش حیدر بودی         از تیغ زبان خصم بهتر بودی

هر چند شکافتی سرم را اما      صد مرتبه مهربانتر از میخ در بودی

ای تیغ اگر چه زهر آبم کرده          تا سینه شراره اش کبابم کرده 

ای کاش علاج جگرم می کردی         پیش از تو غمی خانه خرابم کرده

عمری است که هر لحظه عذابم دادند           ای وای که رنج بی حسابم دادند

کشتند کسی را که سلامم می کرد (زهرا رو کشتند... کی ها؟)       آنان که به دشنام جوابم دادند

بی خود نبود بعد از ضربت خوردن فرمود «فزت و رب الکعبه» بس که دل آقا رو خون کردند...تو این شبهای آخر هر شب مهمان یکی از فرزندانش بود، شب نوزدهم روایته مهمان دخترش ام کلثوم بود. برای افطار سفره رو پهن کرد، نان و نمک و شیر، حضرت فرمود دخترم کجا دیدی بابای تو سر یک سفره دو نوع غذا بخوره، اومد نمک رو برداره، فرمود شیر رو بردار، چند لقمه ای نان و نمک خورد و مشغول نماز و عبادت شد. اما امشب انگار حال مولا فرق می کنه، مدام به آسمان خیره میشه، اضطراب در چهره مولا نمایانه... ام کلثوم صدا زد بابا چرا حالت امشب پریشانه...فرمود دخترم؛ من تمام عمر را در صحنه های کارزار و معرکه های سخت گذرانده ام. با پهلوانان و مبارزان بزرگ عرب مبارزه کردم، یک تنه به صف دشمن حمله می بردم. دشمن رو به خاک و خون کشانده ام، اما امشب دیدار حق نزدیکه، بخدا قسم امشب همون شبی که به من وعده داده شده، بالاخره آن شب هولناک به پایان رسید، نزدیک سحر مولا روانه مسجد شد. ام کلثوم از گفتار حضرت پریشان شد و صدا زد پس خوبه تنها نروی ...آقا فرمود اگه بلای زمینی باشه به تنهایی بر دفع آن قادرم، اما اگر قضای آسمانی و خواسته خدا باشه تسلیم آن هستم...رفت به مسجد بالای ماذنه اذان صبح را گفت، آخرین اذانش... الله اکبر ... قربون اذون گفتنت یا علی ...

ابن ملجم ملعون با شمشیر زهر آلود در مسجد خوابیده بود. آقا امیرالمومنین از ماذنه پایین آمد و رفت مشغول نماز نافله شد... همچین که سر از سجده اول برداشت اون نانجیب ضربتی با شمشیر بر فرق آقا زد، ضربه به همون جایی خورد که در جنگ احزاب عمروبن عبدود ضربتی به سر آقا زده بود، اما این بار ضربه کاری تر بود، شمشیر زهرآلود بود، فرق امیر المومنین تا پیشانی شکافت و خون محاسن آقا رو خضاب کرد...آه یه وقت صدای امیرالمومنین بلند شد: بسم الله و بالله علی ملة رسول الله ... فُزتُ و ربَّ الکعبه ... بخدای کعبه قسم که رستگار شدم ... آه دیگه راحت شدم... آخ علی علی علی... صدای ناله جبرئیل در آسمانها پیچید «تَهَمَّدَت والله ارکان الهدی، وَانطَمَسَت اعلامَ التُّقی، وَانضَمَّت عروة الوثقی... الا یا اهل العالم قد قتل المرتضی.» بخدا علی کشته شد...همهمه ای در شهر کوفه به پا شد، مردم سراسیمه به مسجد اومدند، امیرالمومنین فرمود حسنم این ضربت خوردن من نباید مانع نماز بشه، پاشو نماز رو اقامه کن. محراب غرق خون، امیرالمومنین نشسته بروی یک بوریا نماز خواند، حسن در کنار پدر ایستاد... الله اکبر تکبیرةالاحرام ... نماز شروع شد، اما همه چشمها پر از اشک... نماز که تموم شد امیرالمومنین را داخل بوریا گذاشتند به سمت خانه بردند، نزدیک درب خانه که رسیدند فرمود حسنم حسینم صبر کنید، زیر بغلهام رو بگیرید بلند بشم، آخه اگه زینب منو اینجوری ببینه دق میکنه...آه بمیرم برای دل همیشه داغدار زینب(س)... آخه این مصیبت آخر نیست هنوز مصیبت برادرش حسن مونده... هنوز داغ کربلا و مصیبت شام مونده...عرض کنیم یا امیرالمومنین شما نخواستی دخترت زینب شما رو با اون حال و فرق شکسته ببینه، اما کربلا نبودی... آه امان از آن لحظه ای که زینب کبری به گودی قتلگاه رفت، بدن حسین ارباً اربا ... سر در بدن نیست ... با تعجب صدا زد هل انت اخی؟ آیا تو حسین منی... یه وقت خم شد لبها رو بروی رگهای بریده گلوی حسین...

به فرق شکافته مولا امیرالمومنین ناله بزن الهی العفو... شب قدره...(حالا هر جا نشستی انشاء الله تو دنیا و آخرت دستت رو مولا علی بگیره صدا بزن یا علی...)

«تَهَمَّدَت والله ارکان الهدی، وَانطَمَسَت اعلامَ التُّقی، وَانضَمَّت عروة الوثقی... قُتلَ ابنُ عمِّ المصطفی، قُتلَ علیٍ المرتضی، قَتَلَهُ اَشقَی الاشقیاء»

ارکان هدایت ویران شد، نشانه های تقوی تاریک شد، عروة الوثقی از هم گسیخته شد ...

***********************************************

متن شعر روضه مخصوص شب 21 رمضان؛

صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت    کی می شود بیایی گویم سرت سلامت(2)

ای آفتاب زهرا، کی شام تار ما را     چون صبح دم نمایی، گویم سرت سلامت

یابن الحسن کجایی، ما اومدیم گدایی شب قدر شب شهادت امام علی (ع) اومدی صدا میزنی، خوب دل بده

کی می شود بیایی، در صبح آشنایی     ای جلوه خدایی، گویم سرت سلامت

در ماتم عزای مولا علی نشستی    ای یار کربلایی گویم سرت سلامت

یابن الحسن کجایی، داد از غم جدایی

بریم در خونه امام علی (علیه السلام)، امشب کوفه چه خبره، جلوی خانه مولا علی همه جمعند...همه اومدند ببینند چی میشه ، حال آقا امیر المومنین بهتر شده یا نه...

روی دستای یتیما کاسه های پر شیره   
از نگاهشون میشه فهمید باباشون داره می میره

یکی شون با گریه می گفت دیگه هم بازی نداریم    
بی تو امشب روی خاک ها غریبونه سر می ذاریم

با بچه یتیمها بازی می کرد... مرکب میشد رو پشت آقا سوار میشدند... چه آقای مهربونی بود

هر کی اومده عیادت رو لبش امن یجیبه    دیگه خوب نمیشه مولا، آخرین حرف طبیبه

کنار بستر مولا صدای گریه بلنده      حسنش با دست لرزون داره زخمش و می بنده

همه بی تابند و اما امون از گریه دختر    مرحم زخم باباشه چادر خاکی مادر

قطره اشک حسین و وقتی که بابا می ببینه

حسین تو دیگه گریه نکن، من طاقت گریه تو رو ندارم، آخه وقتی حسین گریه میکرد، مادرش هم گریه میکرد، پیغمبر هم گریه می کرد... اصلا همه عالم گریه میکرد

قطره اشک حسین و وقتی که بابا می ببینه    همه حرف و نگاهش با یل ام البنینه(2)

عباسم تو کربلا جان تو و جان حسین... یادت نره هواش رو داشته باش

طبق سفارش آقا امیرالمومنین علی علیه السلام اومدند یه کاسه شیر برای ابن ملجم ملعون بردند...خانم زینب خطاب به اون نانجیب گفت انشاء الله بابام خوب میشه تو رو به سزای عملت می رسونهگفت حالا که اینجوریه بذار بگم دلت بسوزه، من اون شمشیر رو به هزار درهم خریدم، هزار درهم دادم تیزش کردند، هزار درهم دادم زهرش دادند... چه زهری اگه تو دریا بریزی ماهی ها همه می میرند... برو دیگه بابات خوب نمیشه... ای مظلوم عالم علی علی...

اما مثل امشب امام علی وصیت هاش رو به بچه هاش گفت، نیمه شب جنازه من رو روی تابوت بذارید، عقب تابوت رو بگیرید جلوی تابوت خودش بلند میشه (جبرئیل و میکاییل، ملائکه های مقرب خدا تابوت علی رو به دوش میکشند) دنبال تابوت برید هر جا فرود آمد شما هم زمین بگذارید، همونجا بر من نماز بخونید، بعد همون جا رو حفر کنید. اونجا همون جایی که پدرم نوح 700 سال قبل از طوفان برای من حفر کرده...

به ناله های نیمه شب امام علی ... الهی العفو

***********************************************

متن شعر روضه مخصوص شب 23 رمضان

دیر شد امشب برایم نان نیاوردی علی      ظرف های شیر را پنهان نیاوردی علی

تو رو خدا خوب گوش بده... حواست اینجا باشه...

چاه می گوید که دریا می شدم هر شب     اشک هایت کو چرا طوفان نیاوردی علی

می رسی از راه امشب سفره ات پهن است باز     مثل هر شب با خودت مهمان نیاوردی علی

هر شب از  راه می اومد  با خودش یه فقیر یه بدبخت بیچاره می آورد خونه...

نان و ظرف شیر را هرگز نمی خواهم بگو    پس چرا امشب برایم جان نیاوردی علی

وقتی نیمه های شب بچه های علی از تشییع جنازه مولا علی بر می گشتند، متوجه شدند تو یه خرابه انگار صدای یه ناله ای میاد... امام حسن جلوتر رفت وارد خرابه شد دید یه پیرمرد نابینا هی صدا می زنه... ای آقای مهربون چرا نیامدی ... چرا به فریادم نمی رسی... امام مجتبی صدا زد آی پیرمرد چی شده چرا ناله می کنی... گقت هر شب یه آقای مهربونی برای من آب و غذا می آورد... دستم و می گرفت کمکم می کرد... الان دو شبه که نمی دونم چرا نیومد...امام حسن(ع) گفت اون آقا بابای ما علیِ... ما الان داریم از تشییع جنازه همون آقا بر می گردیم... وقتی داستان ضربت خوردن و شهادت و خاکسپاری رو براش تعریف کرد، میگن اون پیرمرد نابینا آنقدر ناله زد و ضجه زد تا همون جا جان داد... گفت ای دنیا خاک بر سر تو ... که این آقای به این خوبی رو نخواستی...

به مظلومیت مولا علی ناله بزن ... الهی العفو

***********************************************

متن شعر مناجات شب قدر

شب قدر است و من قدری ندارم    خدایا توشه قبری ندارم

مبادا لیلة القدرم سر آید    گنه بر نامه ام افزونتر آید

مبادا ماه تو پایان پذیرد    ولی این بنده ات سامان نگیرد

اعوذ بجلال وجهک الکریم ان ینقضی عنّی شهر رمضان او یطلع الفجر من لیلتی هذه و لک قبلی تبعة او ذنب تعذّبنی علیه

الهی العفو...

سحر خیز مدینه کی میایی      امیر بی قرینه کی میایی

عزیزم مادرت چشم انتظاره     دوای درد سینه کی میایی

آخ کشم از سینه ناله کی میایی   امید فاطمه پس کی میایی

... یا امام زمان تو این شب قدر کجایی ، آقا جان امشب یه نظری به جمع ما کن، این رفقا چند شبه میان تو مجلس جد مظلومتون علی، شب زنده داری، دعا خوندند، ناله کردند... امشب شبه مزد گرفتنهآقا جان شرمندتم، از همه روسیاه تر منم، از همه خرابتر پرونده منه، امشب پرونده اعمال من رو میارند پیش شما مولا جان..تو سالی که گذشت چقدر دل شما رو شکستم، گوش به حرف شما ندادم،چقدر دست منو گرفتی اما من نیومدم، دستم رو کشیدم... آقا جان امشب برای ما دعا کن... امشب کجایی امام زمانکجا قرآن بر سر گرفتی و گریه می کنی

یا اباصالح التماس دعا هر کجا هستی یاد ما هم باش   
نجف رفتی کربلا رفتی کاظمین رفتی یاد ما هم باش

مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر و مادرت زهرا     
به دیدار قبر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش

اباصالح التماس دعا ، التماس دعا ، التماس دعا...

شب قدری کربلا رفتی یاد ما هم کن چون زدی بوسه   
کنار قبر ابالفضل باوفا رفتی یاد ما هم باش

اباصالح التماس دعا ، التماس دعا ، التماس دعا

***********************************************

متن شعر مناجات شب قدر

{یار قدیمی، دورم ز اهدنا الصراط المستقیمی     خوش به حال اونی که باش هستی صمیمی

بی تو نشسته بر سرم گرد یتیمی، یار قدیمی}(2)

من چه بی دردم، من که برای فرجت کاری نکردم     من که برای فرجت دعا نکردم

یه سیلی باید بزنم من به خودم، چونکه بی دردم، آره بی دردم

یا امام زمان من برای تو هیچ کاری نکردم، هیچ تلاشی نکردم، فقط سربار تو بودم، آقا جان تو هرشب دعا کردی برا من عاصی، من گناه کردم و شما توبه کردی، دعا کردی خدا منو عذاب نکنه، اما من آبرو تو بردم... ای غریب امام زمان

کوله بارم از گناهه، روم سیاهه روم سیاهه     از تو ای عزیز زهرا خواهشم یه نیم نگاهه

من بی آبرو آقا، گوش به حرف تو ندادم    آرزوم اینه که آقا، روی ماه تو ببینم

یا صاحب الزمان... الغوث و الامان...

***********************************************

شعر پایانی مراسم شهادت امام علی علیه السلام

دنیا چو آن گداست که نان از کفت گرفت     نشناخت قدر و عزت و جاه تو را علی

بالله قسم در کل عالم وجود         مثل تو کس ندیده و ندید جفا علی

ای اول مظلوم عالم... وقتی خبر ضربت خوردن امام علی در مسجد کوفه در بین مردم پیچید، خیلی ها با تعجب گفتند علی تو مسجد چکار می کرد، مگه علی نماز می خوند! معاویه لعنة الله 70 هزار منبر بر علیه امام مظلوم شیعیان به پا کرد، چه تهمت ها و حدیث های جعلی که نساختند... آی بچه هیئتی گول تبلیغات دشمن رو نباید بخوری، نکنه پشت رهبرت رو خالی کنی...

بالله قسم در کل عالم وجود         مثل تو کس ندیده و ندید جفا علی

خون مطهر تو ز پیشانی ات چو ریخت    بخشید تا به ابد به شهادت بها علی

فهمید داغ تو را نیست التیام    شمشیر داد زخم دلت را شفا علی...

اعوذ بالله... امن یجیب المضطر اذا دعاه...

خدایا به فرق شکافته مولا امیرالمومنین فرج امام زمان رو برسان...

به دل داغدار امام زمان در این شبهای قدر بهترین تقدیرها رو برای ما رقم بزن

ما را عاقبت به خیر بگردان... ما را لایق شهادت در راه خودت بگردان

مرضای اسلام و مسلمین شفا ببخش

از سر تقصیرات ما و پدران و مادرانمان بگذر

***********************************

شعر پایانی مراسم  شهادت امام علی علیه السلام:

رها ز درد و غم بی شمار شدم             قسم به خالق کعبه که رستگار شدم

همین که خون سرم ریخت روی سجاده          برای دیدن زهرا امیدوار شدم

به پیش اشک یتیمان ازآن تنم لرزید       که خودبه فصل جوانی یتیم دار شدم

منبع:http://knoon.persianblog.ir/post/110/

شب قدر

باسمه تعالی

 

شب قدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم v انا انزلناه فی لیلة القدر v و ما ادراک ما لیلة القدر v لیلة القدر خیر من الف شهر v تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر v سلام هی حتی مطلع الفجر

به نام خداوند بخشایشگر مهربان v ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم v و تو چه می‌دانی شب قدر چیست؟! v شب قدر بهتر از هزار ماه است v فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری را نازل می‌کنند v شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده. (قرآن کریم، سوره قدر)

در طول سال، ساعات، روزها، شبها و ماهها و اساساً زمانهای متفاوتی وجود دارد. اما در میان همگی این زمانها، بعضی به واسطه عنایت و توجه خداوند و اثراتی که بر این زمانها مقرر شده یا اتفاقاتی که در آنها روی داده یا می‌دهد، دارای اهمیت، شرافت و عظمت ویژه‌ای هستند. یکی از این زمانها شب قدر است. در آیین اسلام، این شب با ارزش‌ترین و برترین شب در طول سال است. اهمیت این شب تا حدی است که نه تنها آیات مختلفی از سور قرآن کریم درمورد خصوصیات این شب نازل شده، بلکه سوره‌ای مستقل نیز به این نام و در خصوص شب قدر در قرآن کریم وجود دارد.(1)

 

ادامه مطلب ...

ویژه نامه میلاد امام حسن مجتبی (علیه السلام)

ه گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، در نیمه ماه رمضان سوم هجری، اولین فرزند علی علیه‌السلام و فاطمه سلام الله علیها به دنیا آمد. پس از ولادت، نامگذاری از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و آن حضرت هم منتظر نامگذاری پروردگار ماند.
تا اینکه جبرئیل ،امین وحی، فرود آمد و گفت: « خدایت سلام می‌رساند و می‌گوید چون علی برای تو همانند هارون برای موسی است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون علیه السلام یعنی شبّر قرار ده!»
رسول خدا فرمود: « زبان من عربی است و شبّر، عبری است.»
جبرئیل گفت: « شبّر در زبان عرب به معنای« حسن» است.»
به این ترتیب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنیه‌ی آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترین القابش« سیّد» و «سبط» و «تقی» است.
  ادامه مطلب ...

ویژه نامه ولادت حضرت ابوالفضل

ولادت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)


 

ولادت حضرت ابوالفضل,میلاد حضرت ابوالفضل,تولد حضرت ابوالفضل

حضرت ابوالفضل العباس نخستین فرزند از ازدواج حضرت امیر المؤمنین على(علیه السلام) و ام البنین بود ایشان در روز چهارم شعبان  سال 26 هجرى در مدینه چشم به جهان گشودند.

 

 

 

ماجراى ازدواج على(علیه السلام) با ام البنین

قضیه ازدوادج مادر مکرمه اش ام البنین با حضرت على(علیه السلام) بدین گونه بود که پس از شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) على(علیه السلام) برادرش عقیل که در علم نسب شناسى آگاهى کامل داشت و قبایل و خصلت هاى اخلاقى و روحى انها آشنا بود را به حضور طلبید و از وى خواست که براى آن حضرت همسرى شایسته و از قبیله اى که اجدادش از شجاعان و دلیر مردان باشند پیدا کند تا ثمره ازدواجشان فرزندانى شجاع و رشید باشند پس از مدتى عقیل زنى از طایفه بنى کلاب را به حضرت معرفى کرد که داراى آن ویژگى ها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نیاکانش همه از دلیرمردان بودند. حضرت با وى ازدواج نمود و او نیز وظیفه مادرى و سر پرستى براى فرزندان حضرت زهرا(علیها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلکه بیشتر از فرزندانش دوست مى داشت گویند وقتى وى را فاطمه صدا مى زدند وى گفت مرا فاطمه صدا نکنید زیرا فرزندان با شنیدن نام فاطمه به یاد غم هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى شوند بلکه مرا خادم خود بنامید. و حضرت على(علیه السلام) ولى را ام البنین یعنى مادر پسران نامید و به این نام شهرت یافت.

 

تولد حضرت عباس

حضرت ابوالفضل نخستین فرزند از چنین بانوى با معرفت و حق شناسى بود تولد وى، خانه على(علیه السلام) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت وقتى که به دنیا آمد حضرت على(علیه السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت نام خدا و رسول خدا را بر گوش وى خواند و نام او را عباس قرار داد.

 

با آن که این نوزاد بسیار خوش منظر و زیبا بود به طورى که وى را قمر بنى هاشم نامیده اند و به ماه شب چهارده تشبیه نموده اند و حضرت وى را به نام عباس نام نهاد و آن به این علت بود که عباس هم به معناى شیر شرزه و خشمگین است و هم به معناى عبوس و چهره گرفته زیرا که ایشان نسبت به ظالمان چهره اى خشمگین داشتند.

 

در روز هفتم تولدش گوسفندى را به عنوان عقیقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.

 

با آن که هنگام تولد پدر خوشحالى مى کند، حضرت گاهى قنداقه عباس خردسال را در آغوش مى گرفت و آستین دست هاى کوچک او را بالا مى زد و بر بازوان او بوسه مى زد و اشک مى ریخت حضرت در پاسخ ام البنین نسبت به این کار فرمود این دست ها براى کمک و یارى به برادرش حسین قطع خواهد شد.

 

حضرت عباس در خانه على(علیه السلام) و در دامان مادر با ایمان وفادارش و در کنار امام حسین رشد کرد و درس هاى بزرگ انسانیت صداقت و اخلاق را فرا گرفت تربیت خاص امام على(علیه السلام) بى شک در شکل دادن به شخصیت فکرى و روحى این نوجوان سهم عمده اى داشت روزى حضرت على(علیه السلام) عباس خردسال خود را نشاده بود و حضرت زینب(علیها السلام) هم حضور داشت امام به این کودک عزیز گفت به بگو یک عباس گفت یک فرمود بگو دو عباس خوددارى کرد و گفت شرم دارم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ام دو بگویم حضرت از معرفت این فرزند خوشحال شد و پیشانى عباس را بوسید.

 

شجاعت و شهامت عباس

دلاورى هاى این نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفین نمودار بود که برخى جلوه هایى از شجاعت این نوجوان را در جنگ صفین در تاریخ ثبت کرده اند. گویند: در یکى از روزهاى نبرد صفین نوجوانى از سپاه على(علیه السلام) بیرون امد که نقاب بر چهره داشت و از حرکات او نشانه هاى شجاعت، هیبت و قدرت هویدا بود از سپاه شام کسى جرأت نکرد به میدان بیاید معاویه یکى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء که دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ این جوان برو وى گفت اى امیر شأن بالاتر از آن است که جنگ وى بروم بلکه من هفت پسر دارم و یکى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى یکى از پسرانش را فرستاد که از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد که او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا این که هر هفت پسر در نبرد با او کشته شدند و در این هنگام پدر خود به میدان کارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نیز بمانند فرزندانش به هلاکت رسید که این موجب تعجب حاضران شد حضرت على(علیه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پیشانى اش را بوسید و در این هنگام همگان دیدند که این نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.

 

و همچنین نقل کرده اند در جنگ صفین هنگامى که سپاه معاویه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگى به سر مى برد جمعى را در رکاب امام حسین(علیه السلام) فرستاد که شریعه فرات را از سپاه دشمن پس بگیرند که در این جمع که موفق به باز کردن راه آب براى سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نیز حضور داشت.

 

پس از مرگ معاویه که حاکم مدینه مى خواست از امام حسین(علیه السلام) براى خلافت یزید بیعت بگیرد سى نفر از جوانان بنى هاشم به فرماندهى حضرت عباس با شمشیرهاى برهنه بیرون خانه و پشت در ایستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند که اگر نیازى باشد مانع بروز هر حادثه اى شوند و اینان در تحت فرماندهى حضرت عباس قرار داشتند.

 

فضائل عباس

حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس مى فرماید: خداوند عمویم عباس را رحمت کند که در راه برادرش ایثار و فداکارى کرد و از جان خود گذشت چنان فداکارى کرد که دو دستش قلم شد خداوند نیز به او همانند جعفر بن ابى طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا کرد که با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز مى کند عباس نزد خداوند مقام و منزلتى بسیار بزرگ دارد که همه شهیدان در قیامت به او غبطه مى خورد.

 

چنانچه شاعر نیز در این باب مى گوید:

چون اقتدا به جعفر طیار کرده ایم    برد از ماست با پرِ جان در فضاى دوست

در پیروى زخط علمدار کربلاست    دوستى که داده ایم به راه رضاى درست

 

امام صادق نیز در ستایش از حضرت عباس مى فرماید:

عموى ما عباس داراى بصیرة نافذ و ایمانى استوار بود همراه امام حسین جهاد کرد و آزمایش خوبى داد و به شهادت رسید.

 

علم عباس

وى تنها به عنوان یک قهرمان نامدار و دلاور مطرح نبود بلکه فضائل علمى، تقوایى او و دانش رفیع را از خردسالى از سرچمشه علوم الهى به دست آورده بود چنانچه برخى روایات اشاره به این نکته دارند که وى از زمان کودکى شروع به تغذیه علمى نموده است.

مقام فقهى او بسیار بالا بوده است و در نزد راویان مورد وثوق و اعتماد بوده است و از جهت پارسایى در درجه بالا قرار داشت چنانچه برخى از رجالیون درباره ایشان گفته اند: عباس از فقیهان و دین شناسان اولاد ائمه بود، عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود و دیگران نیز وى را این گونه تعریف نموده اند که عباس از بزرگان و فاضلان فقهاى اهل بیت بود بلکه وى عالم استاد ندیده بود.

 

حضرت عباس و امام حسین(علیهم السلام)

حضرت عباس همان جایگاه را نسبت به امام حسین(علیه السلام) داشت که حضرت على نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)داشت ایشان پشتوانه و تکیه گاهى براى امام حسین بودند چنانچه امیر المؤمنین چنین جایگاهى را نسبت به پیامبر داشت.

 

عباس همان طور که على(علیه السلام) همیان نان و خرما به دوش مى گرفت و براى مستمندان مى برد او نیز به اتفاق برادرش حسین(علیه السلام) بسیارى از گرسنگان مدینه را سیر مى کرد عباس همچنانکه على که باب حوائج دربار پیامبر بود و هر کس رو به ساحت ایشان مى کرد اول على(علیه السلام) را مى خواند وى نیز باب حوائج آستان امام حسین بود و هر کس براى رفع حوائج به دربار حسین مى شتافت عباس را مى خواند.

 

عباس مانند پدر که در بستر پیغمبر خوابید و فداکارى کرد در روز عاشورا براى اطفال و آوردن آب فداکارى کرد.

 

القاب حضرت عباس

براى ایشان 16 لقب شمرده اند که هر کدام جلوه اى از فضائل، کرامات و عظمت وى را نشان مى دهد و ما برخى از آنها را برمى شمریم.

 

1 ـ عباس: چون مثل شیر حمله مى کرد دلیر بود ترس در دل دشمن مى ریخت و فریادهاى حماسى اش لرزه بر اندام حریفان مى افکند.

 

2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم این که وى پدر فضیلت و خوبى ها بود و فضل و نیکى زاده او و مولود سرشت پاکش بود.

 

3 ـ ابوالقربه: (پدر مشک) به خاطر مشک آبى که بر دوش مى گرفت و از کودکى میان بنى هاشم سقایى مى کرد.

 

4 ـ سقا: به خاطر این که آب آور تشنگان بخصوص در سفر کربلا بود.

 

5 ـ قمر بنى هاشم: وى در میان بنى هاشم زیباترین و جذاب ترین چهره را داشت و چنین ماه درخشان در شب تار مى درخشید.

 

6 ـ باب الحوائج: آستان رفیعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نیاز دردمندان است.

منبع:http://www.beytoote.com

 

دلیل بزرگداشت اربعین حسینی

دلیل بزرگداشت اربعین حسینی چیست؟
 

حجةالإسلام و المسلمین رسول جعفریان طی مطلبی در خیمه نوشت: اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است. کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی است از روایات فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه درباره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه و عباردت است، ذیل ماه «صفر» می‌نویسد: نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است.

روز 20 صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم امام حسین(ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد.

در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است.

شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده است: السلام علی ولی الله و حبیبه، السلام علی خلیل الله و نجیبه، السلام علی صفی الله و ابن صفیه...

این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم درباره اربعین آورده است. طبعا براساس اعتباری که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین می‌خوانده‌اند و اگر می‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام حسین(ع) گرد آمده و آن امام را زیارت می‌کردند. این سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر سر مزار امام حسین(ع) جمع می‌شوند.

در اینجا و در ارتباط با اربعین، چند نکته را باید توضیح داد.  

ادامه مطلب ...

بنشین و گریه کن

«وادى غم»سلام ما به رخ انور امام جواد
درود ما، به تن اطهر امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود
کسى به وادى غم، یاور امام جواد
ز آتش ستم خصم، آب شد تن او
به خاک حجره بود، بستر امام جواد
کسى نبود، به بالین آن امام همام
به غیر همسر بد اختر امام جواد
چه ظلم‏ها که به حقش، نکرد ام الفضل
نگر، به دشمنى همسر امام جواد
به خشکى لب لعلش، نریخت آب کسى
به غیر دیده ‏ى او خون ‏تر امام جواد
به روى خاک، چو پروانه شد فدا و دریغ
چو شمع آب شده، پیکر امام جواد
فغان که آتش زهر ستم، به فصل شباب
شرر فکند، ز پا تا سر امام جواد
 
شاعر: محسن حافظى  

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

شهادت امام جواد(ع) را تسلیت می گوییم

در دهم رجب سال 195 هجرى جهان به نور قدوم امام جواد علیه السلام منور گشت. امام هشتم طبق سنت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و پدرانش در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت.

سایت مهدویت و قرآن، ویژه نامه شهادت امام جواد(ع) را تقدیم می کند

http://www.heydarekarrar.com/uploads/2015/09/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF.jpg

شناسنامه امام محمد تقی سلام الله علیه

 امام نهم

مقام:

 محمّد

نام:

 جواد، التقی

لقب:

 ابو جعفر

کنیه:

 علی

نام پدر:

 خیزران

نام مادر:

 10 رجب سال 195 ه ق

روز ولادت(ه ق):

 23 فروردین سال 190 ه ش

روز ولادت(ه ش):

 مدینه-عربستان سعودی

مکان ولادت:

 محمّد امین

سلاطین زمان تولّد:

 17 سال

مدت امامت(ه ق):

 25 سال

مدت عمر(ه ق):

 30 ذیقعده سال 220 ه ق

روز شهادت(ه ق):

 8 آذر سال 214 ه ش

روز شهادت(ه ش):

 معتصم

فرمانروایان زمان:

 معتصم

قاتل:

 کاظمین-عراق

محل دفن:

 4

فرزند پسر:

 7

فرزند دختر:

مختصر زندگینامه امام جواد(ع):

 نام: محمد بن علی

کنیه: ابو جعفر ثانی

القاب: تقی، جواد، مرتضی، منتجب، مختار، قانع و عالم

تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجری

هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز به عنوان تاریخ تولد آن حضرت نقل شده است، ولی میان شیعیان دهم رجب سال 195 هجری مشهور است.

در یکی از دعاهای ماه رجب که از امام مهدی علیه السلام نقل شده نیز آمده است:« اللهم انی اسئلک بالمولودین فی رجب، محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتجب»/

محل تولد: مدینه

نسب پدری: امام رضا، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام.

نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا دره که حضرت رضا علیه السلام او را « خیزران» نامید. وی از اهالی « نوبه» و از خاندان « ماریه قبطیه»، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.

مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا علیه السلام در آخر ماه صفر سال 203 هجری تا ذی قعده سال 220 هجری، به مدت شانزده سال و نه ماه.

تاریخ و سبب شهادت: آخر ذی قعده سال 220 هجری، در 25 سالگی با زهری که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفربن مأمون و عمویش، معتصم عباسی به آن حضرت خورانید.

محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسی کاظم علیه السلام که هم اکنون به کاظمین معروف است.

همسران: سمانه مغربیه؛ ام الفضل، دختر مأمون؛ زنی که از خاندان عمار یاسر.

فرزندان: پسران: ابوالحسن امام علی النقی علیه السلام، ابو احمد موسی مبرقع؛ ابو احمد حسین؛ ابو موسی عمران و دختران: فاطمه؛ خدیجه؛ ام کلثوم و حکیمه. گفته شد که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بوده اند.

 

اصحاب

ابوجعفر، احمد بن محمد بن ابی نصر، معروف به بزنطی کوفی؛

ابو محمد، فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری؛

ابو تمام، حبیب بن اوس طایی؛

ابوالحسن، علی بن مهزیار اهوازی؛

ابو احمد، محمد بن ابی عمیر؛

محمد بن سنان زاهری؛

علی بن عاصم کوفی؛

علی بن جعفر الصادق؛

اسماعیل بن موسی الکاظم؛

ابراهیم بن محمد همدانی.

اصحاب و یاران امام جواد علیه السلام بیش از تعدادی است که به آنان اشاره شد. در برخی منابع اسلامی نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.

 

زمامداران معاصر:

مأمون (196-218 ه.ق)

معتصم ( 218-227 ه.ق )

پس از شهادت امام رضا علیه السلام، مأمون با امام محمد تقی علیه السلام رفتار نیکویی را پیش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت در آورد و آن حضرت را بر همه اطرافیان خویش اعم از عباسیان و علویان، ترجیح و برتری داد، وی با اهدافی سیاسی از جمله حفظ موقعیت و حکومت خود، به این کار مبادرت می کرد.

در حقیقت، به سوء قصد به جان شریف امام علیه السلام می اندیشید. معتصم عباسی، با اینکه در ظاهر با آن حضرت، با اکرام و احترام رفتار می کرد، ولی در حقیقت، دشمنی آن حضرت و آل علی علیه السلام را در سینه داشت و در صدد تحقیر و نابودی آنان بر می آمد.

رویدادهای مهم زندگی امام جواد علیه السلام:

1.عزیمت امام رضا علیه السلام، پدر بزرگوار امام جواد علیه السلام، از مدینه به خراسان به اجبار مأمون عباسی، در سال 200 هجری؛

2.شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان، به دست مأمون عباسی در سال 203 هجری؛

3.فراخوانی امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به دست مأمون عباسی؛

4.ازدواج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقی علیه السلام به خواست مأمون و اظهار نگرانی عباسیان از این مسئله؛

5.بازگشت امام جواد علیه السلام از بغداد (پایتخت عباسیان) به حجاز، به بهانه به جا آوردن مراسم حج؛

6.وفات مأمون عباسی، در سال 218 هجری؛

7.به خلافت رسیدن معتصم عباسی پس از وفات مأمون؛

8.فراخوانی دوباره امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به فرمان معتصم عباسی، در اوایل سال 220 هجری؛

9.توطئه های معتصم عباسی، ام الفضل و جعفر بن مأمون علیه امام جواد علیه السلام؛

10.مسموم شدن امام جواد علیه السلام، به دست همسرش، ام الفضل و به شهادت رسیدن آن حضرت، در اواخر سال 220 ه.ق.(1)

 

پی‌نوشت‌ها:

1.برگرفته از: سید محمد تقی واردی، خاندان عصمت علیهم السلام 

چرا معصومین کتاب ننوشتند؟

پرسش: چرا معصومین کتاب ننوشتند؟

 بسیاری از سردرگمی‌های دینی امروزی ما ناشی از نداستن یا شبهه در احکام یا صحت احادیث است. چرا پیامبر (ص) یا امام معصوم (ع) کتابی به قلم خود ننوشته‌اند که احکام اسلام و سخنان دیگر خودشان در آن باشد. بی شک تحریف کتاب سخت‌تر از تحریف کلام است.

حتی وقتی من خودم به همراه شخص دیگری سخنی را از زبان سخنران شنیده ام و آن شخص آن سخن را بازگو می‌کند با خود می‌گویم سخنران که این را نگفت منظورش چیز دیگری بود. حال چه طور می‌شود به یک حدیث حتی با یک واسطه استناد کرد و از درستیش مطمئن بود.

شنیده‌ام مسلمانان برای تبرّک نمی‌گذاشتند آب وضوی پیامبر به زمین بریزد. اما امروزه وضو گرفتن‌ها متفاوت شده است. آیا کسی نمی‌داند پیامبر برای نماز مهر داشته یا خیر. این همه اختلاف حل می‌شد اگر نوشته‌های خود معصومین در دست بود.

مثلا آیا امام علی (ع) به جای کتابت قرآن، یا در کنار آن، سخنان خود را هم می‌نوشت منبعی بهتر از نهج البلاغه نداشتیم؟ چرا این کار را نکردند حال آن که معلوم بود در آینده همۀ این‌ها تار و مبهم خواهد شد. یا اگر پیامبر (ص) به جای تقاضای قلم و کاغذ در لحظات آخر قبلا به خط خود چیزی در مورد خلیفۀ بعدی می‌نوشت. یا احکام پرکاربردی مثل نحوۀ وضو یا نماز اگر کتابت می‌شد. یا مثال‌های دیگر.

چرا کتابی نوشته نشد؟                    

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾


جواب:

با صلوات بر محمد و آل محمد

 وسلام وعرض ادب

 پرسشگر گرامی گرچه پاسخ سوال شما را می شود از چند منظر مورد توجه قرار داد ولی باید عرض کنم که؛ این حرف به طور مطلق صحیح نیست؛ چرا که از امام علی(ع) کتاب هایی بر جای مانده که عبارتند از:

1ـ "الجامعه": کتابی است که درباره ی‌ احکام حلال و حرام است که با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) نگارش یافته است.

2ـ "الجفر" مندرجات این کتاب حوادث کائنات است و امام علی(ع) آن را در پوست بُز یا گوسفند نوشت. بدین جهت که بر پوست بُز (یعنی جفر) نوشته شد، آن را "جفر"(1) نامیده اند(2)

 3ـ "کتاب علی": در مورد این کتاب نوشته اند: این کتاب با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) نگارش یافته است و مشتمل بر مسائل مربوط به حلال و حرام است. این کتاب از امام قبلی به امام بعدی به عنوان میراث منتقل شده و بارها مورد استشهاد امامان بعدی قرار گرفته است. برخی گفته اند: این کتاب همان کتاب جامعه است.(3)

و از امام سجاد(ع) نیز کتاب معروف صحیفه سجادیه به دست ما رسیده است. 

نکته قابل ذکر این که ائمه‌ی اطهار (ع)، نویسنده یا کارشناس در یک موضوع و یا دو یا چند مقوله نیستند که بنشینند در چند مورد کتاب بنویسند و آنها را نشر دهند تا معارف شان منتشر شود و به آیندگان برسد. بلکه آنان مخازن علم الهی و معادن وحی و امامان و پیشوایان جامعه‌ی بشریت هستند و گفتار، رفتار، بیانات و همه‌ی افعال و حالات شان کتاب معرفت است و منتشر نیز شده است.

از جمله وظایف مهمی که بر دوش امام هر عصر می باشد آن قدر گسترده و فراگیر است که نوشتن کتاب،در مقابل آن بسیار کوچک است. امام یک مولف و نویسنده نیست، او رهبری ظاهری و معنوی مردم را بر عهده دارد، وظیفه او تربیت انسان های پاک و مجاهدی است که بتوانند در راه اسلام جان فشانی کنند. وظیفه امام رسیدگی به همه امور دنیوی و اخروی مردم است. اگر چه این کار هم می تواند از امور مهم باشد، اما از جایی که امام (ع) همیشه به کار های اهم (مهم تر) اشتغال دارد، به چنین کارهای جز به اندازه ضرورت نمی پردازد. این ضرورت و وسعت وقت، ظاهراً جز برای امام علی(ع) و امام سجاد(ع)، وجود نداشت.

نکته قابل توجه وجود شرایط زمانی خاص است که این دلیل از دو جهت قابل بررسی است؛

 اول: عدم استقبال و توجه مردم. مردم آن زمان به علت شرایطی که حکومت های غاصب فراهم کرده بودند توجه شایسته ای به اهل بیت(ع) نداشتند و علت اصلی خانه نشین شدن امامان معصوم(ع) همین عدم اقبال و توجه مردم بود. البته این عدم اقبال مردم، چیزی از شأن و جایگاه اهل بیت (ع) نمی کاهد و ضرر آن متوجه خود مردم می شود، ولی در هر حال برای ارایه یک نظر، فکر، یا نوشته ای که حاوی چنین خصوصیاتی باشد، آمادگی اجتماعی نیز لازم است.

دوم: وجود جو تقیه در آن زمان خاص. این جو خفقان نه تنها نسبت به هر مطلبی که ائمه می فرمودند یا نامه ای که می نوشتند، وجود داشت بلکه نسبت به کتاب های اصحاب ائمه(ع) نیز چنین بود. یکی از اصحاب امام جواد(ع) به حضرت عرض می کند:" استادان ما از امامان باقر(ع) و صادق(ع) روایاتی را نقل کرده و نوشته اند، ولی به خاطر شدت تقیه، کتاب هایشان را مخفی کردند و در جامعه انتشار ندادند، الآن با این کتاب ها چه کنیم؟ حضرت فرمود: در آن کتاب ها اشکالی وجود ندارد آنها را انتشار دهید." (4) بنابراین؛ از مهم ترین دلایلی که امامان معصوم(ع)از به دست گرفتن قلم و نوشتن حتی یک نامه(تا چه برسد به نوشتن کتاب)، ابا می کردند، وجود جو شدید تقیه بود. دستگاه حاکم اموی و عباسی در طول دوران امامت امامان معصوم(ع)، شدیداً آنان را تحت نظر داشتند و این امر در دوران امامان(ع) شدت و ضعف داشت، اما همه آنان در جو تقیه زندگی می کردند به طوری که امام باقر (ع) می فرماید: "تقیه دین من و دین پدران من است.(5)

نکته دیگر این که؛ وظیفه نوشتن احادیث و فرمایشات امامان (ع) را عده ای از اصحاب آنان که مشهور به محدثان بودند، بر عهده داشتند. بنابراین؛ احادیث ائمه با تلاش و سعی اصحاب آنان برای ما باقی مانده است و با ننوشتن کتاب توسط ائمه(ع)، این احادیث از بین نرفته. 

شاید گفته شود اگر خود امامان(ع) کتاب می نوشتند، اختلافی در آن پیدا نمی شد؟ ولی قطعاً چنین نیست؛ زیرا اگر ائمه کتاب می نوشتند، کتاب شان مانند کتاب های اصحاب شان از دستبرد تحریف کنندگان در امان نمی ماند، بلکه شدت تلاش، برای تحریف کتاب های آنان بسیار بیشتر از کتاب های اصحاب شان بود و البته شدت گمراه شدن مردم با این کتاب های تحریف شده و منسوب به ائمه، بیشتر بود؛ زیرا مردم و حتی محدثان با توجه به انتساب این کتاب ها به ائمه(ع) احتمال خطا و اشتباه را در آن نمی دادند تا مانند کتاب های دیگر اصحاب به فکر پیرایش و تصحیح آن باشند. پس نهایتاً فایده ای در نوشتن کتاب توسط خود ائمه(ع) وجود نداشت.


پی نوشت:

1- جفر علمی است که به وسیله آن حوادث جهان تا هنگام انقراض آن شناخته می‏شود. این دانش در اختیار امیرالمؤمنین و امامان معصوم - علیهم السلام- بود 4ـ انواع و اشکال شناخت، آل اسحاق.

2- حسن بن فروخ، بصائرالدرجات، ص 157 - 159؛ سید مرتضی عسکری، معالم المدرستین، ج 2، ص223.

 3- محمد بن خالد برقی، المحاسن، ص 193.

 4-کافی، ج1 ، ص53.

 5-کافی، ج 2،ص219.